جدول جو
جدول جو

معنی در بر داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

در بر داشتن
(پَ نِ / نَ دَ)
در کنار و بغل داشتن. (ناظم الاطباء). در آغوش داشتن. در کنار خود داشتن.
- امثال:
هرکه زر دارد دشمن در بر دارد. (از جامع التمثیل).
، شامل بودن. حاوی بودن. متضمن بودن. و رجوع به این ترکیب ذیل بر شود
لغت نامه دهخدا
در بر داشتن
يحتوي
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
در بر داشتن
Contain
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
در بر داشتن
contenir
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
در بر داشتن
含む
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
در بر داشتن
enthalten
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به آلمانی
در بر داشتن
містити
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
در بر داشتن
zawierać
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به لهستانی
در بر داشتن
包含
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به چینی
در بر داشتن
conter
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
در بر داشتن
contenere
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
در بر داشتن
contener
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
در بر داشتن
bevatten
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به هلندی
در بر داشتن
포함하다
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به کره ای
در بر داشتن
รวมถึง
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به تایلندی
در بر داشتن
mengandung
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
در بر داشتن
समेटना
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به هندی
در بر داشتن
להכיל
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به عبری
در بر داشتن
شامل ہونا
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به اردو
در بر داشتن
অন্তর্ভুক্ত করা
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
در بر داشتن
kujumuisha
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
در بر داشتن
содержать
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به روسی
در بر داشتن
içermek
تصویری از در بر داشتن
تصویر در بر داشتن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دل برداشتن
تصویر دل برداشتن
کنایه از از چیزی صرف نظر کردن، دل کندن و قطع علاقه کردن از کسی یا چیزی، برای مثال نباید بستن اندر چیز و کس دل / که دل برداشتن کاری ست مشکل (سعدی - ۱۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سر برداشتن
تصویر سر برداشتن
سر بلند کردن، بلند کردن سر از بالش و بستر
قیام کردن، بر ضد کسی برخاستن، شورش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از در پی داشتن
تصویر در پی داشتن
به دنبال داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دور برداشتن
تصویر دور برداشتن
سرعت گرفتن، سرعت پیدا کردن، تند شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دربر داشتن
تصویر دربر داشتن
در بغل داشتن، شامل بودن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ لَ / لِ دَ دَ)
به دور در آمدن. حرکت دورانی پیدا کردن همچنانکه چرخی به پیروی از محرکی، مسلسل حرف زدن. پیاپی کار کردن. گرم شدن (در حرف یا کار) و بی اختیار در امری غلو و مبالغه کردن و مطلبی را کش دادن. (فرهنگ لغات عامیانه) : امروز چرا دور برداشته ای، اینهمه حرف می زنی. چرا دور برداشته ای اینقدر دنبال مال دنیا می گردی. (فرهنگ عوام)
لغت نامه دهخدا
بلند کردن سر (از بالش و غیره)، قیام کردن ضد کسی برخاستن شورش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دست کشیدن، دل برداشتن، از چیزی دل کندن از آن قطع علاقه کردن، صرف نظر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دور برداشتن
تصویر دور برداشتن
گرم شدن خیز برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درنظر داشتن
تصویر درنظر داشتن
در یاد داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر برداشتن
تصویر سر برداشتن
((~. بَ تَ))
قیام کردن، شورش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از در نظر داشتن
تصویر در نظر داشتن
به دیده داشتن، درنگر آوردن
فرهنگ واژه فارسی سره